و این است قصه ی ما
درپس شنزارهای خیس
زیر قطره های دانه ریز باران
زیر چتر شیشه ای مخاطب خاص
چه دل انگیز است این حس بهاری
وقتی لبخند از لبانمان می رود
چرا که بارانی در کار نیست
و آن آب قوری همسایه است
که از پس شیشه های پنجره ی شیشه ای
اوقاتمان را منوّر می کند!!!

نظرات شما عزیزان:
Sara 
ساعت15:33---10 ارديبهشت 1392
انقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست تا ابـــــــــد باهم بمانیم
روزی "همه" رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی!
سلامممممم مرسی که اومدییی
eshgh 
ساعت16:15---9 ارديبهشت 1392
ممنون به خاطر وبلاگت و نظری که برام گذاشتی !!
من لینکت کردم به امید دیدار دوباره !!
صبا 
ساعت18:54---8 ارديبهشت 1392
کلافه شدن یعنی : دلتنگـِ کسی باشی ؛ که نیست ! حوصلهِ کسی را نداشته باشی ؛ که هست !
تنهایــــــــــــــــــــــــــی 
ساعت17:04---8 ارديبهشت 1392
من زبان برگ ها را می دانم …
مثلا “خش خش” یعنی “امان از جدایی”
پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمی کند
ایده 
ساعت17:02---8 ارديبهشت 1392
جالب و پر از احساس
ممنون